دیکشنری
داستان آبیدیک
soon after he left f
sun æftəɹ hi lɛft ɛf
فارسی
1
عمومی
::
چندی)یااندكیبعد(سوی پاریس رهسپار شد
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SONNISH
SONNY
SONOBUOY
SONOGRAPHER
SONOMETER
SONORANT
SONORIFIC
SONORITY
SONOROUS
SONS OF ADAM
SONSHIP
SONSIE
SONSY
SOON
SOON A
SOON AFTER HE LEFT F
SOON AS POSSIBLE
SOON OR LATEST
SOON RIPE SOON ROTTE
SOON RIPE, SOON ROTTEN
SOONER
SOONER OR LATER
SOONER THAN YOU THINK
SOONER THE BETTER
SOOT
SOOT OXIDATION
SOOT PARTICLE
SOOT TRAP
SOOTH
SOOTHE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید